آنتی بادی



اگر بخوایم از دید سنتی به قضیه نگاه کنیم، احتمالاً شما هم مثل من ماما رو با قابله اشتباه می‌گیرید. و خب به فراخور همون ترس‌های سنتی و خرافات، به احتمال زیاد حتی اسم ماما هم موجب هراس میشه.

در اینجا قصد داریم برای شفاف سازی و درک صحیح تخصص مامایی، ویژگی‌ها و تفاوت‌های اون با تخصص ن و زایمان رو بیان کنیم:

به طور کلی می‌توان گفت حیطه‌ی وظایف ماما مشاوره و آموزش شرایط و روش‌ها از زمان پیش از بارداری تا 6 سالگی کودک است. و طی این مدت، هر زمان که نیاز به تشخیص ویژه، مراقبت‌های خاص و یا جراحی وجود داشته باشد، بیمار به متخصص ن ارجاع داده خواهد شد.

متخصص ن اغلب با تجویز دارو سعی بر رفع مشکل دارند درحالی که ماماها با استفاده از شیوه‌های فیزیکی و احساسی در بهبود حالات مادران می‌کوشند.

میشه به این نکته هم اشاره کرد که ماما بسیار راحت‌تر در دسترسه در حالی که امکان مراجعه به متخصص‌های ن -به دلیل مشغله‌هایی که دارند- در هر زمانی وجود نداره.

البته اینجا به طور کلی تفاوت‌ها و تخصص‌های هرکدوم از این دو حرفه رو بیان کردیم اگر دوست دارید دقیق‌تر از حیطه اختیارات و عملکردهای این عزیزان مطلع بشید، پیشنهاد دارم این مطلب رو هم مطالعه کنید.

حالا جریان چیه که انقدر در مورد ماما صحبت می‌کنیم؛ پیشنهاد می‌کنم به «نوکو» سر بزنید و ببینید چه امکانات جالبی براتون تدارک دیده شده.

راستی؛ شاید به درد شما نخوره ولی ممنون میشم ما رو به کسایی که می‌شناسید و این برنامه می‌تونه به دردشون بخوره معرفی کنید.


من خودم از اون دسته آدمایی هستم که احساس میکنم ارزش یه سفر خوب به همسفرشه. اگر دقت کرده باشید، ما آدما موجوداتی اجتماعی و وابسته‌ به هم هستیم. هرچقدر هم که تنها باشیم، دوست داریم یه نفر رو داشته باشیم تا باهاش تنهایی‌مون رو تقسیم کنیم.

حالا بستگی به موقعیت هم داره ها!!! مثلاً توی باشگاه رفتن یا کوهنوری کردن که خیلی خیلی لازمه: «همپا» داشتن

من حتی در مورد کتاب خوندن و فیلم تماشا کردن هم دیدم اینو. البته سوءتفاهم نشه من نه‌تنها نکوهش نمی‌کنم این موضوع رو بلکه خودم هم از طرفدارای پر و پا قرص این روش برای پیشرفت در کارها و فعالیت‌های مهم زندگی هستم.

یکی از این مسائلی که جدیداً باب شده به همپا نیاز داره، «دوران بارداریه».

دورانی مملو از لحظات شیرین، اوقات تلخی‌ها، پُز دادن‌ها، نیاز به توجه و .

دورانی که هم از نظر روحی و روانی نیاز به آرامش هست؛ هم از نظر فیزیکی و تغییر سبک زندکی و تغذیه و.

قبول دارید دیگه مگه نه؟

چه بهتر میشه اگر این دوران در کنار یه دوست خوب و مهربون که از نظر پزشکی هم در این زمینه تخصص داره گذرونده بشه.

به این همپای مهربون و متخصص که طی دوران بارداری همراه شما خواهد بود، Doula” یا «مامای همراه» گفته میشه. اگر دوست دارید اطلاعات کامل‌تری ازش به دست بیارید، پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو مطالعه کنید.

خب اینا رو گفتم که یه آشنایی کلی باشه با این قضیه‌ی مهم و هم اینکه خانم‌ها بدونن که ما به فکر آسایش و سلامت‌شون توی این دوران هستیم. کی گفته ما به حق و حقوق خانم‌ها اهمیت نمیدیم؟


بدون شک می‌دونیم که عقل سالم در بدن سالمه. اما مطمئناً زمانی که بار شیشه داریم، نمی‌تونیم به راحتی روپایی بزنیم بنابراین یه مقدار احتیاط واجب میشه J

در اینجا قصد داریم در مورد ورزش‌های مفید و مضر در دوران بارداری صحبت کنیم.

شما به چه ورزشی علاقه دارید؟ ورزش رو به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنید یا با نرمش‌های سبک روز با نشاط خودتون رو شروع می‌کنید؛ شاید هم از دوران بارداری کلافه شدید و با خودتون گفتید که بد نیست یه تی به خودم بدم و الان دارید جستجو می‌کنید که چه ورزشی هست که هم حوصله سر بر نباشه و شور و تحرک داشته باشه و هم اون کوچولو رو به وجد بیاره ضمن اینکه بهش آسیبی وارد نکنه.

در طی دوران بارداری بهتره که از ورزش‌های سبک و تک نفره بهره‌مند شید هر چند خودتون الان یه گروه دو نفره هستیدJ، اما باید هر دوتون توی یه تیم متحد، به این ورزش‌ها بپردازید.

ورزش در دوران بارداری سبب میشه که از افسردگی دور بشید، شب‌ها آسوده‌تر بخوابید و بعد از زایمان، خودتون رو یهو ول نکنید، تناسب اندامتون رو از دست ندید و از همه مهم‌تر قوای جسمانی خوبی برای بغل کردن و بازی با کودکتون داشته باشید.

ضمن اینکه این ورزش‌ها فواید زیاد قلبی-عروقی جهت بهبود عملکرد سیستم گردش خون کودک رو هم به همراه داره.

سرتون رو درد نیارم، بهتره به جای توضیح نوشتاری، شما رو به تماشای ویدیوی جالبی که در این مورد تهیه شده دعوت کنم. به قول معروف «شنیدن کی بود مانند دیدن»

 


شاید ناخواسته پیش اومده باشه، شایدم اولش اشتیاقش رو داشتید اما فکرش رو نمی­کردید اینقدر طاقت فرسا باشه، مثل فیلم­های ترسناک می­مونه. حضور یه موجود زنده رو داخل بدن خودتون حس می­کنید؛

اگر به این شکل به موضوع بارداری نگاه می­کنید می­تونید از خوندن ادامۀ این مطلب صرف نظر کنید چون اینجا قصد داریم در مورد لذت بردن از دوران بارداری صحبت کنیم.

مهم­ترین نکته در مورد هفته­ های بارداری اینه که جنین نرخ رشد بسیار شگفت انگیزی دارد به گونه­ ای که در هرهفته درون شکم مادر، به اندازۀ یک ماه بیرون از شکم مادر رشد می­کنه و میشه گفت شما در این دوران، شاهد عینی این فرایند حیرت انگیز خواهید بود.

دوران بارداری از نظر روحی-روانی دوران لذت بخشیه. متاسفانه من از تجربه­ش محروم بودم و به احتمال خیلی زیاد تا آخر عمر هم تجربه ­ش نخواهم کرد اما همۀ ما آدما در طول زندگی­مون دستکم یه بار عاشق شدیم. عشق به جنس مخالف به سبب ترشح هورمونی به نام «اکسی­توسین» هستش و باورتون بشه یا نه دوران جذاب بارداری سرشار از ترشح همین هورمون عاشقانه ست. پس اگر به نیمۀ پر لیوان نگاه کنید متوجه میشید که آقایون چه نعمتی رو از دست دادند.

مضافاً بر این که در دوران بارداری سوخت و ساز بدن هم متفاوت بوده و باعث میشه اعضایی مثل سینه­ها و سیستم تناسلی حساس­تر بشند که موجب لذت بیشتر جنسی در دوران بارداری خواهد بود که از نظر پزشک­ها و متخصصان هم این امر ثابت شده.

گمونم به اندازۀ کافی از جذابیت­های این دوره از زندگی صحبت کردیم؛ حالا وقتشه که با تماشای این ویدیو یکم از نظر علمی هم باهاش بیشتر آشنا بشیم.

راستی حواستون رو جمع کنید؛ معمولاً خانم­ها در سه ماه اول بارداری­شون این اشتباهات رو دارند: (شما سعی کنید پند بگیرید)

1)   نیازی نیست به اندازۀ دو نفر غذا بخورید

2)   کم­خوری هم به همون اندازه مضره که پرخوری

3)   نیازی نیست هر روز به دکتر مراجعه کنید

4)   دیر به دیر دکتر رفتن هم اشتباهه

5)   انتظار صداهای بلند جنین، از شکم خود را نداشته باشید

6)   بارداری خودتون رو جار نزنید (شاید خدای نکرده نوزادتون رو از دست بدید و مجبور به شنیدن سرزنش­ها و نصیحت­های اطرافیان باشید)

7)   از خودتون در شبکه­های مجازی عکس نگذارید (خودمونی بگم برای اینکه تا سه ماهۀ دوم هنوز چیزی پیدا نیست؛ نهایتاً نفخی-چیزی کردید)

8)   زیاد به خودتون یادآوری نکنید (سخت نگیرید دیگه، فقط یه بچه­ ست)

 9)   زیاد برای موجودی که هنوز با رزق و برق این دنیا آشنا نشده، خرج الکی نکنید.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


از سخت‌ترین کارهای دنیا انتخاب یه اسم خوبه. فرقی نداره اسم برای چی. می‌تونه یه پروژه کاری باشه یا پوشه‌های توی کامپیوتر یا شاید کمی مهم‌تر؛ انتخاب اسم برای کودک دلبندتون.

من نمی‌دونم چرا همیشه ما باید در مورد افراط و تفریط اینجا صحبت کنیم. خب دوستان یکم رعایت کنید این همه فرهنگ‌سازی برای همینه دیگه.

یه بحثی داریم در خصوص اینکه اسم بچه ها -خصوصاً دخترها- طی چند دهۀ گذشته دچار چه تحولاتی شده که کم کم اسم بچه هامون داره تبدیل به یه سری آوای سایبری میشه مثل: سیسو،گوجو،ساسا،توتو و.

و یه بحثی هم داریم در خصوص اینکه از شدت مشغله فراوان پدر و مادر -یا شاید هم از فرط تنبلی‌شون- در خصوص اسم پسرها، وضعیت به حدی رسیده که توی یه جمع رفقا وقتی صدا می کنی «ممد» یهو پنجاه نفر برمی‌گردن و مشکل اینجاست که اگه می‌خواستی فقط سر به سرشون بذاری، الان مجبوری از پنجاه نفر کتک بخوری. قبلنا نهایت دو-سه نفر بودن که جنبۀ این شوخی ها رو هم داشتند. مسئولین محترم لطفاً رسیدگی کنند دیگه.

حالا بعضی ها هم کلاً به ماهیت وجودی بچه شون اهمیتی نمیدن ولی از روی وسواس فکری -که قبلاً هم راجع بهش صحبت کردیم- سعی می‌کنند اسمایی انتخاب کنند که از نظر واج شناسی، ترکیب خوبی رو به ثمر برسونه. به قول مادر نوید محمدزاده توی "مغزهای کوچک زنگ زده" :«تنها هنر پدرتون این بود که اسم همه تون با "شین" شروع میشه».

ما یه دوست داشتیم تا چند ماه بعد تولد بچه‌ش اسمش "New Folder" بود. یعنی واقعاً هیچ مدرک محکم تری از این نمی‌تونست نشون بده که چقدر این دوستان به بچه شون علاقه دارند و از مدت ها برای به دنیا اومدنش برنامه ریزی کردند.

یا توی یه مورد دیگه یه دوقلویی بودند اسمشون امید و آرش بود خیلی واسم سوال شده بود چرا اسمتون هیچ سنخیتی با هم نداره. و جواب خیلی ساده ای داشت که پدر و مادر گرامی این دو عزیز بعد از یک هفته مجادله و کشمکش سنگین در خصوص انتخاب اسم، به این نتیجه رسیدند که یه اسم رو مادر انتخاب کنه و دیگری رو پدر. (حداقل خوبیش اینه که جنگ و دعواشون دیگه سر این بحث خاتمه پیدا کرد و در ادامه ی زندگی به مسائل مهم‌تری برای دعوا پرداختند).

حالا به نظر شما انتخاب اسم باید چجوری باشه و به عهدۀ کیه؟

این قضیه که شاید به نظر مضحک بیاد، موضوع بسیار مهمیه که بهتره در موردش سهل انگاری نکنیم. ما هم توی برنامه های جذاب و شنیدنی "رادیو نوکو" برنامه ای رو طنزیم کردیم تحت عنوان «آیین انحصاری نامگذاری بچه» که امیدواریم مورد پسندتون قرار بگیره.

اگر خوشتون اومد با دوستاتون به اشتراک بگذارید.

با ما همراه باشید . نوکو ؛ همپای زندگی


 

خدا رو شکر همه ی ما خودخواهی رو از اجدادمون به نحو احسن به ارث بردیم. به قول یه بزرگی: "همه ی ما از نسل قابیل برادر کشیم". اما وای به روزی که این خوخواهی تبدیل به خودشیفتگی و خودپرستی بشه

یکی از بزرگترین مشکلات روانشناختی که خودم اخیراً بهش پی بردم وسواسه. شاید به نظر خیلی ساده برسه اما امکان داره توی هر رفتاری ریشه بدونه. به طور کلی می تونیم مقوله ی وسواس رو به شکل تعمیم یافته ش به اعتیاد منتج بدونیم. امیدوارم این موضوع رو جدی بگیرید چون واقعاً تهش به مسئله بغرنجی تبدیل میشه.

البته اینجا قصد نداریم در مورد وسواس صحبت کنیم چون یکی از تخصصی ترین اختلالاتیه که نیاز به موشکافی و درمان دقیقی داره.

منظور من صرفاً وسواس فکری و افراط گرایی در مورد بعضی از رفتارهاست که در اینجا نگاه موردی به خودشیفتگی داریم.

اینکه بدونیم چطور باید خودشیفتگی رو کنار بذاریم نیاز به مشاوره داره اما اینکه چطور با افراد خودخواه کنار بیایم موضوعیه که قراره با 6 تا نکته مهم، راهی رو برای آرامش بیشتر خودمون در مواجهه با این دسته افراد پیدا کنیم.

یادمون نره که تمامی مطالب روانشناسی و حتی روانپزشکی برای اینه که به آرامش برسیم و به راحتی سر روی بالش بذاریم. پس بابت هیچ چیزی خودتون رو ناراحت نکنید حتی اگه ممکنه باعث ناراحتی یکی دیگه بشید.

بسیار خب؛ احساس می کنم مقدمه ی خوبی بود برای این موضوع که چطور باید با آدم های خودخواه - که خودمون هم یکی از اونهاییم- رفتار مناسبی داشته باشیم.

براتون یه مطلب اینجا می ذارم و یه ویدیو هم اینجا.

امیدوارم ازشون استفاده کنید و با دوستاتون هم به اشتراک بگذارید.

راستی یادتون نره که می تونید کلی محتوای جذاب و مختلف در همین زمینه های روانشناسی رو توی سایت و اپلیکیشن "نوکو" پیدا کنید. نظراتتون رو با ما در میون بذارید. خلاصه که نوکو رو زیر و رو کنید دیگه.


احتمالاً شما هم اگر تک فرزند نباشید این ماجرا رو تجربه کردید که حضور یه بچه ی جدید توی خونواده موجب تزل در پایه های سلطنت بچه ی اول میشه و چه بخوایم و چه نخوایم اولین محرک های حسادت توی این بچه ها شکل میگیره. قبول دارید دیگه!؟؟

چه خاطراتی که براتون زنده نکردم؛ البته تلخی یا شیرینی این خاطرات براتون بستگی به این داره که خودتون بچه ی چندم خونواده بودید.

من خودم از زمانی که برادرم به دنیا اومد با وجود اینکه هیچ حس حسادتی نسبت بهش نداشتم و تبعیضی هم توی خونواده نسبت بهمون وارد نبود (البته از این جهت که هیچ کدوممون رو آدم حساب نمی کردند)؛ ولی شدیداً مایل بودم روش تجربه های تازه و عجیب و غریب امتحان کنم.

مثلاً یه بار که مادرم داشت با تلفن صحبت می‌کرد، من برادرم رو بردم توی آشپزخونه سریع کف آشپزخونه رو خیس کردم و جهیدم بیرون این طفل معصوم تا اومد به خودش بیاد و منو دنبال کنه پاش لیز خورد و افتاد کف آشپزخونه، منم ذوق زده از این واقعه ی شگفت انگیز بلند بلند می خندیدم و صدای گریه های برادرم توی خنده هیا من گم شده بود طوری که مادرم خیال می‌کرد ما داریم با هم بازی می‌کنیم.

البته هرگز این کار رو برای تفریح و سرگرمی انجام ندادم بلکه این قضیه برام درس‌های بزرگی رو یاد داد که از مهم ترین اونها می‌تونم به اهمیت نقش مقاومت و پایداری در رسیدن به هدف اشاره کنم. چرا که برادرم با هر ضرب و زوری که بود با تمام افتادن ها و گریه ها و خونین و مالین شدن ها آخر سر تونست از آشپزخونه ی مرگ بیرون بیاد.

یا یه بار که توی پارکینگ داشتیم دوچرخه سواری میکردیم، نتونست تعادل خودشو حفظ کنه و زمین خورد. اعتراف سختیه ولی در حالی که این صحنه دلخراش تماماً جلوی چشم من اتفاق افتاده بود، خودم رو زدم به اون راه، سرعتم رو اضافه کردم و با نهایت قساوت از روش رد شدم.‍♀️

به هر حال بعد از اینکه به سنی رسید که دیگه می تونست چغلی منو بکنه، با هم متحد شدیم و مسیر آزمایشات خلاقانه ی روانی مون رو به سمت حیوان آزاری تغییر دادیم.(دیگه خودتون حساب کنید اون که برادرم بود و هم از ترس پدر-مادر و هم به لحاظ نوع دوستیِ بشری، دوست نداشتم طی آزمایشات کشته بشه، مجبور بود به خلاقیت های من تن در بده؛ حالا این حیوونای بیچاره رو بگو که هیچ وکیل و وصی هم نداشتند) .

البته من اخیراً یه تست معتبر روانشناسی دادم و مطمئن شدم که هیچ مشکل روانی ندارم، هرچند که نمیشه به روانشناسا و تست هاشون اعتماد کرد ولی این دفعه چون به نفع من دراومده، منم حسابی به فعالیت های سودمند این عزیزان ایمان آوردم. لازم به ذکره که همین روانشناس عزیز، هنگام وارسی نتیجه ی تستم با چشمانی اشک آلود و صدایی لرزان مداماً بهم یادآوری می‌کرد که تو فقط خیلی کنجکاوی و به توجه نیاز داری!!

آره دیگه اصولاً انسان ها همیشه خیلی کنجکاوند و به طور قطع به توجه هم نیاز دارند، سعی کنید جوجه اردک های زشتتون رو دوست بدارید، بین‌شون تبعیض قائل نشید، بهشون اجازه ی کنجکاوی بدید و بذارید توی بچگی، بچگی کنند.

خب دیگه روده درازی کافیه وقتشه که بریم سر اصل ماجرا! امروز هم با یکی دیگه از مجموعه برنامه‌های «ماجراهای پژمان» در خدمت شما هستیم؛ امیدواریم که بشنوید و لذت ببرید. یادتون نره که بین دوستان و آشنایان به اشتراک بذاریدش .

خلاصه که تا وقتی برادر و خواهرتون کوچیک هستن سعی کنید تمام تلاش خودتون رو بکنید که با "فحش یا مشت" اونا رو تحت تسلط خودتون در بیارید چون اگه از یه حدی بگذره و زورشون به شما بچربه، قطعاً این شما خواهید بود که پذیرای فحش یا مشت اونا میشید.

پی نوشت: در تهیه این متن به هیچ حیوان یا انسانی آسیب فیزیکی یا غیرفیزیکی وارد نشده است (قبلش رو نمی‌تونم تضمین کنم).


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی خريد میز فن خنک کننده لپ تاپ LED تاشو 2019 دانلود آهنگ جدید اساتید آموزشگاه زبان شکوه بابل Walter مهاجرت و اقامت تضمینی Christina Alissa تجربه های آموزشی قرآنی